۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

مصاحبه اي با مادر يكي ازبازداشت شدگان روزهاي اخير

مصاحبه اي با مادر يكي ازبازداشت شدگان روزهاي اخير


آنچه در زير ميخوانيد صحبتهاي مادر دردمند يكي از بازداشت شدگان روزهاي اخير است كه توسط خبرنگار آژانس ايران خبر تهيه و تنظيم شده است :


تا امروز حدود دو هفته است كه دختر من دستگير شده و ما هيچ اطلاعي از او نداريم ,تا به حال هرچه پيگيري كرديم جوابي به ما داده نشده است , به وكيل دخترم هم گفته اند كه پرونده اش هنوز به دادگاه انقلاب نيامده الان چند وقت است كه ما براي پيگيري پرونده دخترم به دادگاه انقلاب مراجعه ميكنيم ولي هيچ كس جوابگو نيست ,وقتي هم اصرار مي كنيم مي گويند شماره پرونده اش را بگوييد ببينيم آمده است يانه ,ما هم چيزي در دست نداريم كه شماره پرونده بدهيم و پيگيري كنيم .


دختر من فعاليتهاي حقوق بشري ميكرد , ظهر روز بعد از انتخابات ماموران نظام به محل كار او رفته و او را از همان جا دستگير كردند , بعد هم ,ساعت 3 نصف شب همان روز ريختند خانه ما و كامپيوتر و تمام يادداشتها و وسايل شخصي او را ضبط كرده و با خود بردند .تقريبا تمامي خانواده هايي كه فرزند يا اقوامشان بازداشت شده اند در همين بي خبري كشنده به سر مي برند وضعيتي بسيار درد آور, طوري كه نمي دانند فرزندشان كشته شده يا زنده است , و يا اينكه اصلا كجا را بايد براي پيدا كردن فرزندانشان جستجو كنند ,همانطور كه مي دانيد تعدادي از بچه هايي كه مجروح بودند هنوز پيدا نشده اند . نكته اصلي تر اما اينجاست كه خانواده ها حتي نميتوانند از فرزندان خود حرفي بزنند ,آنها از ترس اينكه براي بچه هايشان مشكلي پيش نيايد صحبت نمي كنند تقريبا حدود 500 - 600 خانواده جلوي دادگاه انقلاب هستند كه مي خواهند تحصن كنند ولي اجازه به آنها داده نشده است , تعدادشان خيلي زياد است و به خوبي ميتوان فهميد كه مربوط به بازداشتي هاي اخير هستند ,آنها هرروز به مقابل دادگاه انقلاب مي آيند , تا ساعت يك و دو ظهر همانجا منتظر مي مانند و بعد مي روند . يكي از مادرها مي گفت هنگامي كه بچه من را دستگير كرده اند يكي از دوستانش كه توانسته فرار كند و از مهلكه دور شود براي ما تعريف ميكرد كه آنها را با ماشين هاي يخچال دار گوشت منتقل كرده اند و خدا ميداند كه چه بلايي بر سر فرزندان ما مي آورند .


همينطور بايد اين را هم بگويم كه يكي از زندانيان زندان اوين كه دخترم قبلا براي او كارهاي حقوق بشري ميكرد , با ما تماس گرفت و گفت ,عوامل سركوبگر نظام و ماموران زندان بند زير زمين را در عرض يك شب خالي كرده و زنداني هايش را پخش كرده اند و به سرعت بچه هايي كه اخيرا دستگير كرده اند را به اين محل آورده اند , او ميگفت كه وسط اين زيرزمين را تيغه كشيده و همانجا صندلي گذاشته و بازجوها بازداشتيان را به سرعت در همان محل بازجويي مي كنند .

بند 240 كه بند نيروي انتظامي است انفرادي هاش خيلي كوچك است حتي براي درازكش هم جانيست در آن انفرادي ها 4-5 نفر را به زور جا داده اند, حتي زخمي ها را هم به زندان آورده اند مثلا كساني كه حتي احتمال مي داده اند سنگي پرت كرده اند را داخل سلول انداخته اند.


آنها حتي به مادران پير نيز رحم نكرده اند وحدود 20 نفر از مادراني كه اخيرا در پارك لاله براي همدردي تجمع كرده بودند را دستگير كرده اند, مادران سالخورده اي كه فقط لباس مشكي پوشيده و هركدام تقريبا بالاي 50 سال سن داشته اند . شهيد ندا آقاسلطان , سمبل شد ولي بايد بگويم كه تعداد زيادي از فرزندان اين ميهن هستند كه باضرب گلوله اين وحشيان و يا زير ضرب و شتم آنها شهيد شده اند , شهيدان و مجروحيني كه حتي خانواده هايشان از آنها خبرندارند, فكر مي كنم وضعيت من خيلي بهتر از اين خانواده هاست چون لااقل من مي دانم كه دخترم توسط اطلاعات دستگير شده است و صددرصد هم مي دانم كه در بند 209 اوين است چون اين بند مربوط به اطلاعات مي باشد , اما به خوبي ميتوانم حال و وضعيت مادران و پدراني كه در سردخانه ها و زندانها و شكنجه گاههاي اين نظام وحشي به دنبال فرزندان خود ميگردند و تا كنون اثري از آنها پيدا نكرده اند را درك كنم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر